TURKMEN KELİMESİ
سئوالی که در ابتدا به آن میپردازیم این است كه چرا تركمنها به این اسم خوانده شدهاند؟ برای روشن كردن این نكته لازم میآید كه از مناسبتهای تركمن- اوغوز حركت كنیم. برای اینكه این امر در حل معمای منشاء و ماهیت نام تركمن كمك شایانی خواهد كرد.
اینكه واژه های تركمن و اوغوز دو نام برای یك قوم معین ترك است، در منابع تاریخی ترك بطور كلی امری پذیرفته شده به نظر میرسد. در نیمه دوم قرن گذشته ا. وامبری اینطور میگوید: « قبول این دیدگاه كه اجتماعاتی كه اعراب به آنها نام «غز» را دادهاند، تركمنهای زمان ما هستند، كاملا درست است. (1)»
نمت با استناد به هوستما (2) مینویسد كه تركمنها به جای اسم قدیمی خود یعنی «اوغوز» نام «تركمن» را گرفتهاند.
در اوایل قرن دوازدهم مدتی نام اوغوز و تركمن را بطور مشترك بكار بردهاند. (3)
و. مینورسكی در یكی از آثارش مینویسد: «اوغوزها» بطور كلی با نام «تركمن» شناخته شدهاند. (4)
ا. پریتاسك مینویسد كه قسمتی از تركان در منابع تاریخی تحت نام تركمن یا اوغوز دیده شدهاند و روشن میسازد كه دولت «یبغوی اوغوز» تحت دونام «اوغوز»، «تركمن» یك اتحاد سیاسی تشكیل دادهاند. (5)
در این نظریهها كه از جهت نتایج درست هستند، قدمت نام تركمن و منشأ و ماهیت آن روشن نشده است.
در سرزمینمان، دیدگاه ف.كوپرولو ارزش كلاسیكی یافته است.
كوپرولو در زمان خود با استناد به دیوان لغت ترك، میگوید كه نام تركمن به گروههایی از اوغوزها كه مسلمان شدهاند، اطلاق میشود. (6)
در حقیقت او این دیدگاه را با استناد به اثر شرف الزمان مروزی یعنی با سطرهای كتاب «طبیعهالحیوان» عیناً تأیید میكند. (7)
قبل از مروزی، اولین مؤلف اسلامی كه از تركمنها بحث میكند یعنی المقدسی (نیمه دوم قرن دهم) تركمنها را گروههایی معرفی كرده بودكه اسلام را قبول كردهاند. (8)
محمود كاشغری نیز «تركمن» و «اوغوز» را در جاهای زیادی با هم ذكر میكند:
Türkmaniyetü,l - Guzziye, beynel't - Türkmaniyetil'el - Guzziye bile't - Türkmaniyegi'l - Guzziye, butunü'l Guzziyeti'l – türkmaniye ... (9)
اگر نظریه وامبری (10) كه تاریخ نام تركمن را تا دوره افسانهای اوغوزخان میرساند در نظر گرفته نشود، فكر غالب سالهای اخیر اینست كه نام تركمن در قرن یازدهم ظاهر شده است و اینكه این اسم به اوغوزهای مسلمان اطلاق شده است.
با وجودیكه دلایلی وجود دارد كه نام تركمن موجودیت خود را در ادوار خیلیقدیمی نشان داده است، گسترش اسلام در بین اوغوزها نیز در ایضاح نام تركمن كافی به نظر نمیرسند.
مروزی از یك جنبش تركمن - اوغوز- پچنك بحث میكند. به عقیده مروزی اوغوزها تحت فشار تركمنها خوارزم را ترك كرده و به سرزمین پچنكها كوچكردهاند (11). (مؤلف این موفقیت تركمنها را به مسلمان شدن آنها مرتبط میداند.)
مینورسكی مینویسد كه احتمالا این حادثه به سال 893 روی داده است و در konstantinos prophyoge-nnetos نیز ذكر شده است و در حدود العالم استخری (تألیف سال 893) نیز به نشانههایی از آن بر میخوریم.
مینورسكی این احتمال را میدهد كه این حادثه با هجوم مشترك خزر- اوز علیه پچنكها مرتبط است و این حادثه احتمالا از سوی مروزی با اصطلاح «تركمن» كه مدتها بعد به كار رفته است، مدرنیزه شده است(12).
فقط اینكه این رویداد در منبعمان بین پچنكها و اوزها رخ نداده بلكه حادثهای بین «تركمنها» و «اوغوزها» معرفی شده است. در این صورت اگر مدرنیزه كردنی در كار باشد میتوان استنباط كرد كه این امر بیش از اینكه به اصطلاح «تركمن» مربوط شود، با مفهوم «اسلامیت» ارتباط مییابد.
برای اینكه همانطور كه میدانیم قارلوقها كه در اواسط قرن هشتم به حوزه «چو» حاكمیت تام داشتند، مدتها بعد یعنی احتمالا در اواخر همان قرن و یا اوایل قرن نهم، اوغوزها را از منطقه تالاس و چو بیرون كردند و اوغوزها نیز به سهم خود پچنكها را به سمت مغرب راندهاند (13).
با توجه به این موارد قبول این نكته به حقیقت نزدیكتر است كه روایت مروزیدر واقع مربوط به منطقه خوارزم است ولی به تصویر كشیدن حادثهای است كه بینقارلوقها واوغوزها رخ داده است.
در اطلاعات كتاب المقدسی نیز كه اخباری منسوب به این دوره میباشد آمدهاست كه تركمنها و اوغوزها در مناطق مختلف ساكن هستند (14).
نزدیكی جغرافیایی به این احتمال قوت میبخشد كه اینجا مراد از «تركمنهای» مورد بحث نیز «قارلوقها» باشند.
نوشتههای محمود كاشغرلی نیز از این نظر كه تفاوت لهجههای مختلف زمانخود را آشكار میسازد، اهمیت دارد. در بحث تلفظ حرفهای گوناگون و طرز استعمالبعضی از كلمات، تفاوتهای میان تركها و اوغوزها را مشخص كرده است (15). مرادمحمود از این تركان، معنی محدود آن یعنی مردم وطن خودش سرزمین قاراخانیان وتركی متمایز از اوغوزی است، و تركی كه در آن جوار صحبت شده است (16). نیزارتباطی تنگاتنگ با قارلوقها دارد.
از طرف دیگر اینكه اوغوزها با قبول اسلام نام تركمن را گرفتهاند، با وجود صراحت آن در بعضی از منابع، چندان قانع كننده به نظر نمیرسد.
چونكه تغییر دین تغییر همزمان اسم را ایجاب نمیكند. اگر چنین اصلی وجود داشته باشد، در این صورت همانند تركان مسلمان قبل از تركمنها (17)، اوغوزهایی كه بعدها به اسلام گرویدهاند نیز میبایست نام جدیدی بگیرند و یا همانند خویشاوندان مسلمان خود «تركمن» نامیده شوند.
در تاریخ ترك نمونهای كه بتواند حامی نظریه تغییر نام باشد یافت نمیشود و در برابر در گرایش به ادیأن دیگر دلایل زیادی وجود دارد كه بر فراموشی عرف وعادت و بینشها حفظ نام خالص تركی قوم دلالت دارند.
اویغورهای بودایی و مانوی و خرزهای موسوی از این قبیل هستند.
بلغارهای ترك و مجاریهای مسیحی، در بین جوامع مسیحی همه چیز خاصخود را فراموش كردهاند، فقط اسامی تركی خود را حفظ كردهاند.
مسئله تركمن نیز از این قاعده كلی مستثنی نیست.
نوشتههای المقدسی، دیوان لغت و مروزی را به قارلوقها نسبت داده بودیم.
در حقیقت بر اساس آخرین تحقیقات، قارلوقها در دوران قدرت خود (نیمه اولقرن یازدهم) یعنی زمانی كه بر مناطق چو، تالاس و یدیسو حاكم بودند، در عین حال نام تركمن را به عنوان یك اسم سیاسی برای خود برگزیده بودهاند (18).
علاوه بر این قارلوقها كه در اواسط قرن نهم با آمدن به بالاساغون با گرفتن عنوان غاراخان در آنجا توسط یبغوی قارلوق، دولت ترك معروف به ایلیك خانلار ویا خاقانیه را تشكیل دادهاند(19). و با لهجهای متفاوت از لهجه اوغوزها صحبتمیكردهاند(20).
همانطور كه كاشغرلی نیز به آن اشاره كرده است.
علاوه بر آن ثبت اصطلاح «تركمن» در منابع چینی از طرف F.Hirt معلوم شدهاست. قابل توجه است كه دایرهالمعارف چینی T'ung -t'ien كه كلمه را به شكل Tö -kö - möng ضبط كرده است، مربوط به دورهای است كه به قارلوقها در عین حال «تركمن» نیز اطلاق میشده است(21).
بنابراین در حال حاضر میشود گفت كه حداقل در طول قرن نهم كلمه تركمن در حكم یك اصطلاح سیاسی موجود بوده است و از طرف غارلوقها مورد استفاده قرار میگرفته است. ولی به احتمال خیلی زیاد میتوان قبول كرد كه در آن تاریخ اوغوزها، نام تركمن را حمل نمیكردهاند.
سئوالی که در ابتدا به آن میپردازیم این است كه چرا تركمنها به این اسم خوانده شدهاند؟ برای روشن كردن این نكته لازم میآید كه از مناسبتهای تركمن- اوغوز حركت كنیم. برای اینكه این امر در حل معمای منشاء و ماهیت نام تركمن كمك شایانی خواهد كرد.
اینكه واژه های تركمن و اوغوز دو نام برای یك قوم معین ترك است، در منابع تاریخی ترك بطور كلی امری پذیرفته شده به نظر میرسد. در نیمه دوم قرن گذشته ا. وامبری اینطور میگوید: « قبول این دیدگاه كه اجتماعاتی كه اعراب به آنها نام «غز» را دادهاند، تركمنهای زمان ما هستند، كاملا درست است. (1)»
نمت با استناد به هوستما (2) مینویسد كه تركمنها به جای اسم قدیمی خود یعنی «اوغوز» نام «تركمن» را گرفتهاند.
در اوایل قرن دوازدهم مدتی نام اوغوز و تركمن را بطور مشترك بكار بردهاند. (3)
و. مینورسكی در یكی از آثارش مینویسد: «اوغوزها» بطور كلی با نام «تركمن» شناخته شدهاند. (4)
ا. پریتاسك مینویسد كه قسمتی از تركان در منابع تاریخی تحت نام تركمن یا اوغوز دیده شدهاند و روشن میسازد كه دولت «یبغوی اوغوز» تحت دونام «اوغوز»، «تركمن» یك اتحاد سیاسی تشكیل دادهاند. (5)
در این نظریهها كه از جهت نتایج درست هستند، قدمت نام تركمن و منشأ و ماهیت آن روشن نشده است.
در سرزمینمان، دیدگاه ف.كوپرولو ارزش كلاسیكی یافته است.
كوپرولو در زمان خود با استناد به دیوان لغت ترك، میگوید كه نام تركمن به گروههایی از اوغوزها كه مسلمان شدهاند، اطلاق میشود. (6)
در حقیقت او این دیدگاه را با استناد به اثر شرف الزمان مروزی یعنی با سطرهای كتاب «طبیعهالحیوان» عیناً تأیید میكند. (7)
قبل از مروزی، اولین مؤلف اسلامی كه از تركمنها بحث میكند یعنی المقدسی (نیمه دوم قرن دهم) تركمنها را گروههایی معرفی كرده بودكه اسلام را قبول كردهاند. (8)
محمود كاشغری نیز «تركمن» و «اوغوز» را در جاهای زیادی با هم ذكر میكند:
Türkmaniyetü,l - Guzziye, beynel't - Türkmaniyetil'el - Guzziye bile't - Türkmaniyegi'l - Guzziye, butunü'l Guzziyeti'l – türkmaniye ... (9)
اگر نظریه وامبری (10) كه تاریخ نام تركمن را تا دوره افسانهای اوغوزخان میرساند در نظر گرفته نشود، فكر غالب سالهای اخیر اینست كه نام تركمن در قرن یازدهم ظاهر شده است و اینكه این اسم به اوغوزهای مسلمان اطلاق شده است.
با وجودیكه دلایلی وجود دارد كه نام تركمن موجودیت خود را در ادوار خیلیقدیمی نشان داده است، گسترش اسلام در بین اوغوزها نیز در ایضاح نام تركمن كافی به نظر نمیرسند.
مروزی از یك جنبش تركمن - اوغوز- پچنك بحث میكند. به عقیده مروزی اوغوزها تحت فشار تركمنها خوارزم را ترك كرده و به سرزمین پچنكها كوچكردهاند (11). (مؤلف این موفقیت تركمنها را به مسلمان شدن آنها مرتبط میداند.)
مینورسكی مینویسد كه احتمالا این حادثه به سال 893 روی داده است و در konstantinos prophyoge-nnetos نیز ذكر شده است و در حدود العالم استخری (تألیف سال 893) نیز به نشانههایی از آن بر میخوریم.
مینورسكی این احتمال را میدهد كه این حادثه با هجوم مشترك خزر- اوز علیه پچنكها مرتبط است و این حادثه احتمالا از سوی مروزی با اصطلاح «تركمن» كه مدتها بعد به كار رفته است، مدرنیزه شده است(12).
فقط اینكه این رویداد در منبعمان بین پچنكها و اوزها رخ نداده بلكه حادثهای بین «تركمنها» و «اوغوزها» معرفی شده است. در این صورت اگر مدرنیزه كردنی در كار باشد میتوان استنباط كرد كه این امر بیش از اینكه به اصطلاح «تركمن» مربوط شود، با مفهوم «اسلامیت» ارتباط مییابد.
برای اینكه همانطور كه میدانیم قارلوقها كه در اواسط قرن هشتم به حوزه «چو» حاكمیت تام داشتند، مدتها بعد یعنی احتمالا در اواخر همان قرن و یا اوایل قرن نهم، اوغوزها را از منطقه تالاس و چو بیرون كردند و اوغوزها نیز به سهم خود پچنكها را به سمت مغرب راندهاند (13).
با توجه به این موارد قبول این نكته به حقیقت نزدیكتر است كه روایت مروزیدر واقع مربوط به منطقه خوارزم است ولی به تصویر كشیدن حادثهای است كه بینقارلوقها واوغوزها رخ داده است.
در اطلاعات كتاب المقدسی نیز كه اخباری منسوب به این دوره میباشد آمدهاست كه تركمنها و اوغوزها در مناطق مختلف ساكن هستند (14).
نزدیكی جغرافیایی به این احتمال قوت میبخشد كه اینجا مراد از «تركمنهای» مورد بحث نیز «قارلوقها» باشند.
نوشتههای محمود كاشغرلی نیز از این نظر كه تفاوت لهجههای مختلف زمانخود را آشكار میسازد، اهمیت دارد. در بحث تلفظ حرفهای گوناگون و طرز استعمالبعضی از كلمات، تفاوتهای میان تركها و اوغوزها را مشخص كرده است (15). مرادمحمود از این تركان، معنی محدود آن یعنی مردم وطن خودش سرزمین قاراخانیان وتركی متمایز از اوغوزی است، و تركی كه در آن جوار صحبت شده است (16). نیزارتباطی تنگاتنگ با قارلوقها دارد.
از طرف دیگر اینكه اوغوزها با قبول اسلام نام تركمن را گرفتهاند، با وجود صراحت آن در بعضی از منابع، چندان قانع كننده به نظر نمیرسد.
چونكه تغییر دین تغییر همزمان اسم را ایجاب نمیكند. اگر چنین اصلی وجود داشته باشد، در این صورت همانند تركان مسلمان قبل از تركمنها (17)، اوغوزهایی كه بعدها به اسلام گرویدهاند نیز میبایست نام جدیدی بگیرند و یا همانند خویشاوندان مسلمان خود «تركمن» نامیده شوند.
در تاریخ ترك نمونهای كه بتواند حامی نظریه تغییر نام باشد یافت نمیشود و در برابر در گرایش به ادیأن دیگر دلایل زیادی وجود دارد كه بر فراموشی عرف وعادت و بینشها حفظ نام خالص تركی قوم دلالت دارند.
اویغورهای بودایی و مانوی و خرزهای موسوی از این قبیل هستند.
بلغارهای ترك و مجاریهای مسیحی، در بین جوامع مسیحی همه چیز خاصخود را فراموش كردهاند، فقط اسامی تركی خود را حفظ كردهاند.
مسئله تركمن نیز از این قاعده كلی مستثنی نیست.
نوشتههای المقدسی، دیوان لغت و مروزی را به قارلوقها نسبت داده بودیم.
در حقیقت بر اساس آخرین تحقیقات، قارلوقها در دوران قدرت خود (نیمه اولقرن یازدهم) یعنی زمانی كه بر مناطق چو، تالاس و یدیسو حاكم بودند، در عین حال نام تركمن را به عنوان یك اسم سیاسی برای خود برگزیده بودهاند (18).
علاوه بر این قارلوقها كه در اواسط قرن نهم با آمدن به بالاساغون با گرفتن عنوان غاراخان در آنجا توسط یبغوی قارلوق، دولت ترك معروف به ایلیك خانلار ویا خاقانیه را تشكیل دادهاند(19). و با لهجهای متفاوت از لهجه اوغوزها صحبتمیكردهاند(20).
همانطور كه كاشغرلی نیز به آن اشاره كرده است.
علاوه بر آن ثبت اصطلاح «تركمن» در منابع چینی از طرف F.Hirt معلوم شدهاست. قابل توجه است كه دایرهالمعارف چینی T'ung -t'ien كه كلمه را به شكل Tö -kö - möng ضبط كرده است، مربوط به دورهای است كه به قارلوقها در عین حال «تركمن» نیز اطلاق میشده است(21).
بنابراین در حال حاضر میشود گفت كه حداقل در طول قرن نهم كلمه تركمن در حكم یك اصطلاح سیاسی موجود بوده است و از طرف غارلوقها مورد استفاده قرار میگرفته است. ولی به احتمال خیلی زیاد میتوان قبول كرد كه در آن تاریخ اوغوزها، نام تركمن را حمل نمیكردهاند.